وبلاگ آموزشی رضوان علوی

۱۷
ارديبهشت

 

با توجه به علاقه ای که به رشته مدیریت دارم همواره سعی می کنم در رشته های گوناگون آن در حد یادگیری و آگاه بودن مطالبی را مطالعه کنم به همین دلیل چند روزی است وقت خود را برای مطالعه رشته مدیریت تعاونی و فهمیدن مطالبش سپری می کنم. هرچقدر بیشتر مطالعه کردم، بیشتر به اهمیت تعاونی و مدیریت تعاونی و نقش آن در کسب کارها و اقتصاد کشور پی بردم. در این مطالعه پی بردم که در اصول تعاونی مطالبی بیان می شود که با اصول اسلام و نظریه فلاسفه همچون ابوریحان بیرونی (اصل تجانس، تضاد و نیازهای انسان) همخوانی دارد و می تواند کلیدی بر مدیریت غربی حاکم بر کشور باشد.

 

تفکرات غربی در علوم انسانی ، بخصوص رشته های حسابداری و مدیریت با اصول کشورهای اسلامی تضاد دارد. بطور مثال در رشته مدیریت به دانشجویان مدیریت غربی و تفکرات حاکم بر آن را می آموزند و مدیران فارغ التحصیل شده از این تفکر که اساس آن سود و منفعت فردی است وقتی در مناصب اسلامی قرار می گیرد که اساس ان خدمت به مردم و اعمال خدادوستانه است دچار تضاد می شوند. از طرف دیگر افراد کشور فردگرا هستند تا جمع گرا، به همین دلیل در رشته های ورزشی قردی صاحب مدال می شویم و در رشته های گروهی چندان توفیقی حاصل نمی شود.لازم است کشور به سمت دموکراسی و حکمرانی حرکت کنند که این عامل بوسیله شرکت ها وموسسات تعاونی می تواند حاصل شود.

 

ارزش تعاونی ها

 

تعاونی ها بر ارزشهای خودیاری، مسئولیت پذیری، دموکراسی،برابری، اهداف و اتحاد استوارند.

اعضا با توجه به عرف مسئولین تعلونی خود به ارزشهای اخلاقی ، صداقت ،مسئولیت اجتماعی و توجه به دیگران ،معتقد هستند

 

اصول تعاونی

 

اصل اول : عضویت اختیاری و آزاد

تعاونی‌ها سازمانهایی اختیاری هستند و عضویت در آنها برای تمام افــرادی که بتوانند از خدمات آنها استفاده کنند و مسئولیت‌های ناشی از عضویت را بپذیرند بدون تبعیضات جنسی، اجتماعی، نژادی، سیاسی یا مذهبی آزاد است.

 

اصل دوم : کنترل دموکراتیک توسط اعضاء

تعاونی ها سازمانهایی دموکراتیک هستند و توسط اعضای خود که فعالانه در سیاستگذاری و اتخاذ تصمیمات مشارکت مــی کنند، کنترل می شوند. مردان و زنانی که بعنوان نمایندگان منتخب خــدمت می کنند، در مقابل اعضاء مسئولند. در تعاونیهای سطح اولیه (شرکتهای تعاونی) اعضاء از حق رأی مساوی برخور دارند (یک عضو، یک رأی) و همچنین تعاونیها در سطوح دیگر به شکلی دموکراتیک سازمان می یابند.

 

اصل سوم : مشارکت اقتصادی اعضاء

اعضاء به طور منصفانه و با کنترل دموکراتیک سرمایه تعاونی خود را تأمین می‌کنند، آنها معمولاً متناسب با سرمایه پرداخت شده خود که یکی از شرایط عضویت به شمار می رود، سود محدودی در صورت وجود- دریافت می دارند.

 

اصل چهارم : استقلال و عدم وابستگی

تعاونی‌ها سازمانهایی خودگردان و مستقل هستند که توسط اعضاء کنترل می‌شوند. اگر آنها با سایر سازمانها از جمله دستگاه‌های دولتی موافقت‌نامه‌ای امضاء کنند یا از منابع دیگر سرمایه تأمین نمایند، به نحوی اقدام خواهند کرد که مطمیناً تعاونی به شکل دموکراتیک توسط اعضا اداره و کنترل شده و استقلال آن محفوظ بماند.

 

اصل پنجم:آموزش، حرغه آموزی و آگاه سازی

تعاونی ها برای اعضاء، نمایندگان منتخب، مدیران و کارکنان خود آموزش و کارورزی فراهم می آورند، بطوری که آنها بتوانند به نحوه مؤثر به پیشرفت تعاونی خود کمک نمایند. آنها عموم مردم بخصوص افراد جوان و رهبران افکار عمومی را نسبت به ماهیت و فوائد تعاونی مطلع می سازند.

 

اصل ششم : همکاری تعاونی‌ها با یکدیگر

تعاونی‌ها از طریق همکاری با یکدیگر در سازمان‌های محلی، ملی، منطقه و بین‌المللی به اعضای خود به مؤثرترین طریق خدمت کرده و نهضت تعاونی را تقویت می‌کنند.

 

اصل هفتم : توجه به جامعه

تعاونی‌ها با تصویب سیاست ها توسط اعضاء برای توسعه پایدار جوامع خود فعالیت می‌کنند

 

تعاونی در اسلام

در اسلام فعالیت ها بخصوص فعالیت اقتصادی بر تعاون و همکاری با دیگران سفارش شده است و زندگی جمعی بشر جز با تعاون و همکاری با دیگران به سرانجام نمی رسد و اصل تعاون و همکاری، یک اصل کلی اسلامی است که باعث انسجام و سازمان یافتگی فعالیت های انسانی می شود . خداوند متعال در آیه 2 سوره مائده می فرماید: در کارهای خیر وتقوا یکدیگر را یاری دهید و بر گناه وتجاوز همکاری نکنید. طبق این آیه، مسلمان موظفند در کارهای نیک تعاون و همکاری کننند ولی همکاری در اهداف باطل و نادرست مطلقاً ممنوع است. براساس دیدگاه خواحجه نصیر الدی طوسی مبدا حیات جمعی در گرایش انسان به تامین نیازهای اولیه است و تامین چنین نیازهایی به همیاری و همکاری افراد همنوع بستگی دارد.

 

 

نتیجه گیری

حلقه گشده امروز اقتصاد کشور در فراموشی شرکت ها و موسسات تعاونی باید جستجو کرد. امروزه شرکتهای کوچک و متوسطی وجود دارند که محصولات مشابه تولید می کنند ولی متاسفانه در بازار رقابتی توسط شرکتهای بزرگ بلعیده شده و زود از دوره رقابت خارج می شوند. شرکت های کوچک و متوسط می توانند ضمن ایجاد موسسات به صورت تعاونی و ادغام امکانات سخت افزاری و نرم افزار و منابع انسانی ، به یک شرکت بزرگ تبدیل شده و با تولید محصولات جدیدتر، باکیفیت تر و با هزینه کمت به رقابت در بازارهای رقابتی بپردازند و هریک از سهامداران یا مالکان شرکت های کوچک و متوسط برحسب میزان سرمایه ای که وارد نموده اند از سود حاصل از فروش محصولات کسب نمایند و بازار محصولات از حالت انحصاری خارج شده و باعث کاهش قیمت و افزایش کیفیت برای مصرف کننده می شود.

  • رضوان علوی
۱۷
ارديبهشت

تعاونی گردشگری SENINTER

یکی از تعاونی های بدیع در حوزه گردشگری پایدار تعاونی SENINTER است که به عنوان پروژه ای مشترک بین کشورهای اسلوانی، ایتالیا، بلژیک و اسپانیا تعریف شده است. در این پروژه پدر بزرگها و مادر بزرگهای ایتالیایی به همراه نوه هایشان به عنوان میزبان زیباییهای فرهنگی و طبیعی منطقه خود را به مهمانان گردشگران نشان میدهند و تجارب و فرهنگهای متفاوتی را با آنان بــه اشتراک میگذارند. هدف مشخص این تعاونی توانمندسازی بین نسلی و ایجاد پیوندها و ارتباطات اجتماعی بین کشورها است .ماموریت این تعاونی تنها یک سفر نیست بلکه خالق میراث ارزشمندی است که نسل جوان تر همواره آن را به یاد خواهد آورد. ایجاد ارتباط قوی بین نسلی نیز یکی از ابداعات این تعاونی است.

 

مزایا:

تعاونی های گردشگری غالبا ویژگیهای مفیدی دارند این نوع تعاونی ها می توانند سطح دانش اعضای خود را ارتقا دهند؛ دانشی که در خارج از بستر تعاونی به دشواری به دست آید. همچنین فعالیت در بستر تعاونی گردشگری با ایجاد شبکه هایی بین افراد و تعاونیها باعث دسترسی بیشتر آنها به بازار و دیگر اعضای تعاونیها گشته، فروش را افزایش داده و کسب و کارشان را رونق میبخشد این دانش بیشتر شبکه های ارتباطی فراگیرتر و کسب وکار پر رونق تر بدون شک مزایای جانبی بیشتری برای اعضای تعاونیها خواهد داشت از جمله ایجاد امکان خلق محصولات و خدمات متنوع تر برای گردشگران همچنین افراد فعال در صنعت گردشگری با فعالیت در بستر این تعاونیها آموزشهای بیشتری خواهند دید و در معرض گفت وگوهای سودمندتر قرار میگیرند و در نهایت بیشتر شناخته شده هزینه هایشان کاهش یافته و در بسیاری موارد مکمل هم خواهند بود. اگر چه این مزایا می تواند در بستر انواع تعاونی شکل بگیرد، حضور کمرنگ تعاونیها در صنعت گردشگری نیازمند توجه ویژه است.

 

معایب

در کنار مزایای عنوان شده در بالا تعاونیهای گردشگری معایبی نیز دارند. تضاد و عدم هم خوانی منافع فردی سیاستها و برنامه های کاری شخصی و نیز کمبود اطلاع از مسئولیتها و گاه عدم اطلاع از قوانین در بسیاری موارد موجب بروز مشکلاتی در این تعاونی ها می گردد. همچنین وجود تناقض بین برنامههای مطرح شده و ساختارهای پیچیده سازمانی در بخش عمومی و یا ساختارهای بوروکراتیک و پردردسر موجود غالبا منجر به عدم فعالیت می شود. از سوی دیگر کمبود آموزشهای کافی و مناسب افراد و سازمانها برای تعاونیها، کمرنگ بودن منش و آموزش مشارکتی و عدم توجه دقیق به اهداف تعریف شده برای تعاونیها باعث ایجاد اختلال میگردد همچنین وجود زبانهای مختلف در بین تعاونیها وجود حس منفی رقابت و کمبود گفتگوهای سازنده هم خود موجب بروز مشکل شده و هم مانع حل شدن مشکلات دیگر می گردد. بسیاری از این موارد را میتوان تحت تاثیر مدیریت و آموزش ناکافی افراد دانست که در نتیجه آن وقتی یک عامل شکست بخورد، کل سیستم شکست می خورد. نکته اینجاست که گاهی نیاز است که کار کردن با یکدیگر فقط امکان پذیر شود نه اینکه حتما ساده باشد. و این امر نیازمند وجود استراتژیهای مناسب و منابع بیشتر است که بسیاری از تعاونی های گردشگری موجود از این موضوع رنج میبرند.

               

راهکار بهبود فعالیت تعاونی های گردشگری

مهم­ترین مسئله تعاونی های گردشگری بازتعریف اهدافی است که به صورت مکتوب و شفاهی برای این تعاونی ها تعریف شده است. طبق بررسی ها، گستره فعالیت تعاونی های گردشگری نسبتا کم است. به منظور بهبود فعالیت این تعاونی ­ها، راهکارهای سیاستی زیر پیشنهاد می ­شود:

  • کمک به تعاونی های فعال در حوزه ساخت، مدیریت و بازاریابی بهینه محصولات و خدمات گردشگری از طریق ارائه تسهیلات مالی و قانونی و فراهم سازی بستر­هایی برای ارائه آسان خدمات، محصولات و ؛
  • بسترسازی از طریق تهیه وسایل نقلیه خاص همچون اتوبوس ­های گردشگری، فراهم­ سازی قطارهای تفریحی درون محوطه­ های گردشگری برای راه ­اندازی سیستم ­های حمل­ و ­نقل متمایز برای جابجایی گردشگران و تعیین نرخ­ های دقیق و قابل پیگیری برای سیستم حمل­ و­ نقل موجود؛
  • راه ­اندازی و افزایش امکانات خاص برای خرید گردشگران مثل فروشگاه­ های معاف از مالیات؛
  • ایجاد تسهیلات برای برگزاری کارگاه ­ها، کنفرانس ­ها و همایش­ ها در جهت تشویق متقاضیان برای ورود به حوزه تعاونی­ گردشگری و ارتقای دانش و تجربه فعالین این حوزه، آشناسازی عموم مردم و نیز برگزاری جلسات بارش فکری برای شناسایی مشکلات و راه ­حل ­های این حوزه در بازه­ های زمانی مشخص؛
  • سرمایه­ گذاری در حوزه ­های خاص مثل گردشگری غذا، فستیوال­ ها و نمایشگاه­ های محلی؛
  • استفاده از تعاونی­ هایی برای برگزاری دائمی برنامه­ های سرگرمی و فرهنگی در کنار بازدید از جاذبه ­های گردشگری؛
  • ایجاد تسهیلات برای ارائه تبلیغات تعاونی­ ها در خارج از کشور برای جذب گردشگر و نیز حمایت از فعالیت­های کارآفرینانه در این حوزه.

 

منبع:

دیارتمان فرهنگی اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی جمهوری اسلامی ایران، تابستان۱۳۹۹، بررسی اهمیت تعاونیهای گردشگری ، خلاصه سیاستی، شماره ۲

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

برای نقد در مورد مدیریت دولتی نوین لازم است که به طریقه اداره جوامع قبل از آن نگاه شود و سیر رسیدن جوامع به مدیریت دولنی نوین می تواند از اهمیت زیادی برخودار باشد، طی دورانها جوامع از یک سیستم چپاول و استبدادی و دیوان سالارانه به سمت اداره امور سنتی حرکت نمود و در میان اداره امورسنتی نیز با مشکلاتی شبیه مدیران اتوبوسی و رابطه مداری بجای شایسته سالاری مواجه شده اند که برای رفع آن به انجام کارهایی شبیه قانون پندلتون (قانون خدمات کشوری) و استفاده از بورکراسی دست زده اند و سپس به مرحله مدیریت دولتی نوین رسیده اند. اما نمی توان گفت که مدیریت دولتی نوین به طور کامل می تواند سیستم دولتی یک کشور را بهبود یا ارتقا بخشد. بنابراین می توان از دو دیدگاه مثبت ومنفی در مورد آن سخن به میان آورد که در ادامه به آن پرداخته می شود:

دیدگاه مثبت:

-کاربرد مدیریت دولتی نوین در جوامع می تواند سازمانها را از حالت مصرف کننده یا هزینه زا به سمت سودآور سوق دهد زیرا دیدگاه مدیران دولتی اینگونه است که آنها فقط باید بودجه ای که به آنها می رسد را به مصرف برسانند و توجه ندارند که این بودجه در کجا و چگونه صرف می شود زیرا آنها به سودآوری طرحی که بودجه به آن اختصاص داده شده است توجه ای نمی کنند.

- با این نوع مدیریت می توان مدیران را براساس نظریه اصل- وکیل پاسخگو نموده زیرا آنها مسئول تصمیمات خود هستند و باید در مقابل تصمیم خود به دولت، سهامداران و مردم پاسخگو باشند.

- با کوچک نمودن دولت می توان هزینه های گزافی که بردوش دولتها وجود دارد را کم نمایند و اعمال تصدی که در اختیار دولت است را به بخش خصوصی بسپرد و بخش خصوصی را فعال نمایند.

- با وجود سپردن بسیاری از فعالیتها به بخش خصوصی مانع خروج نخبگان از کشورها می شوند زیرا بخش خصوصی حاضر است در مقابل دانش و مهارت آنها، سرمایه گذاری زیادی نماید و از دانش آنها در کشور استفاده نمایند.

دیگاه منفی:

شاید بزرگترین نگاه منفی به این نوع مدیریت، کوچک سازی دولت است، زیرا کوچک سازی دولت باعث آسیب رسانی به بخش فقیر و کم درآمد جامعه می شود. اگر بخواهیم کوچک سازی دولت و سپردن به بخش خصوصی را توضیح دهیم، می توان آن را با دو مثال بیان نمود:

مثال اول: خصوصی سازی مراکز درمانی: اگر مراکز درمانی به طور کامل براساس نگاه مدیریت دولتی نوین از دولت به صورت کوچک سازی به بخش خصوصی سپرده شود، بخش خصوصی در اولین قدم، اقدام به ساخت مراکز درمانی می کند که باید برای استفاده از آنها هزینه های زیادی پرداخت شودکه افراد کم درآمد از پرداخت آن عاجز می باشند و به زبان ساده می توان بیان کرد که نگاه مدیریت دولتی نوین به افراد به عنوان مشتری می باشد و درمقابل هرمقداری که افراد هزینه کنند از خدمات می توانند استفاده نمایند.

مثال دوم:طریقه نگهداری زندانیان: اگر سیستم نگهداری زندانیان به بخش خصوصی سپرده شود و باتوجه به اینکه زندانیان در زندانها به انجام فعالیت ها و تولید کالاها می پردازند و نیروی کار ارزان قیمت محسوب می شوند، به همین دلیل زندانها سعی می کنند به طرق مختلف میزان مدت زندانی افراد را افزایش داده تا مدت زمان بیشتری از این نیروی کار ارزان بهره ببرند و سود و منفعت افزایش دهند.

کوچک سازی دولت و سپردن اختیارات تصدی گری به بخش خصوصی و برون سپاری فعالیت های دولت موجب می شود که نظام بازار دچار تغییرات شود و قیمتها افزایش یافته و اقشارکم درآمد توانایی خرید بسیاری از محصولات را نداشته باشند و از طرفی خط مشی گذاری های اقتصاد دواتی با اقتصاد بازاری تفاوت دارد و در صورتی که اقتصاد بازار دچار شکست شود صدمات زیادی به قشر کم درآمد وارد می شود و از طرفی بخش خصوصی همواره به دنبال سود برای خود می باشد و قبل از این بسیاری از کالاهای عمومی را دولت ها تهیه می کردند حال بخاطر سود پایین کالاها، بخش خصوصی راغب به این کار نمی شود و درنتیجه قشر کم درآمد دچار ضربات شدید می شود.

با توجه به مطالب گفته شده می توان بیان کرد که مدیریت دولتی نوین در کنار مزایای که برای آن درنظر گرفته می شودند دارای یک عیب بزرگ است که آن افزایش فاصله طبقاتی می باشد که میتواند باعث نابودی جامعه شود و از طرفی کوچک کردن بیش اندازه دولت ها باعث می شود که دولت نتواند اعمال حاکمیت وتصدی خود را انجام دهد و باعث قدرت گرفتن بیش از اندازه بخش خصوصی شده و انتظار داشت که دولت قدرت نفوذ خود از دست بدهد و همچنین دیگر قادر به پرداخت کمکهای بهداشتی وآموزشی و.... به اقشار کم درآمد نباشد. به بیان ساده می توان گفت مدیریت دولتی نوین ضمن نگاه کردن به افراد به عنوان مشتری و ارایه خدمات به افراد براساس میزان پرداختی، به اقشار کم درآمد توجهی ندارد و تنها به جوامع مرفه ارایه خدمات می پردازد.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

 

از آنجایی که سازمانهای امروزه همواره در حال تغییر هستند و امر نیاز سنجی و آموزش در آنها مهم جلوه می نماید، لازم است آموزشهای آموخته شده در کارکنان ظهور و بروز نماید، نقش مربیگری در سازمان در این شرایط حایز اهیمت می باشد. مربگری ابتدا با شناسایی و ارزیابی کارکنان و نقاط ضعف و قدر ت آنها، به برنامه ریزی و اجرای دوره ها می پردازد و باعث رشد و توسعه کارکنان می شود. با توجه به شرایط کنونی در سازمانها بجای مدیران به مربی احتیاج دارند زیرا مدیریت در سازمانها افراد را وادار به کار می کنند ، آنها را از طریق ترساندن به انجام وظایف مشغول می سازند و همواره سعی می کنند در حیطه قوانین و مقررات حرکت کنند و از ریسک پذیری و نوآوری واهمه دارند و بیشتر  به اقتدار خودشان متکی هستند و در سازمانها سعی می کنند حرف آخر را خود بزنند و به پیشنهادات کارکنان توجه زیادی نمی کنند اما مربی گری سعی می کند وظایف افراد را در حین کار تصحیح کند ونقش هدایت کنندگی برای کارکنان داشته باشد و ارتباط نزدیکی با کارکنان یا کارآموز خود برقرار کنند که در صورتی که به درستی انجام گیرد می تواند یک محرک سازمانی درستی ایجاد و عامل انگیزه شود. علاو برآن باید در فرهنگ سازمان بازنگری صورت گیرد زیرا برای ایجاد مربیگری مدیریتی در سازمان لازم است فرهنگ مدیران ارشد سازمان دچار دگرگونی شود و بجای نگاه از بالا به کارمند به سمت شبکه های ارتباطی  سوق پیدا نمایند و ارتباط مدیران با کارکنان انعطاف پذیرتر شود و به کارکنان اجازه بروز خلافیت ،ریسک پذیری و توانایی شناسایی مشکلات و حل آن توسط داده شود. وجود یک رابطه صمیمی در سازمان می تواند به ایجاد محیط جو سازمانی حمایتی انجامد که از این طریق بتوانند بر مشکلات پیش روی سازمان فائق و محیطی خلاق ایجاد نمایند که عاملی برای انگیزه کارکنان شوند و فشارات روانی و .... که در محیط کار را کاهش و اعتماد به نفس کارکنان، اعتماد و تعهد سازمانی و... را افزایش دهند و کارکنانی وفادار برای  سازمان تربیت و زمینه جانشین پروری و  افزایش عملکرد سازمان را فراهم نمایند

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

 

صادرات واژه ای هست که مدام در شبکه هایی اجتماعی و رسانه ها می بینید و می شنوید .اما به یک سوال اساسی این است در واقع کشور ما چه چیزی را صادر می کند ؟ جواب این سوال می شود سرمایه های انسانی که حاصل سرمایه گذاری است که در طول چندین سال برای فرد انجام می شود اما بدون استفاده از آنها به کشورهای دیگر واگذار می کنیم . سرمایه های فکر و انسانی، سرمایه هایی هستند که نامشهود می باشند و اندازه گیری آنها کار مشکلی است به همین دلیلی میزان خسارتی که کشور از این بابت احساس می کند قابل محاسبه نیست و خروج این افراد در ترازنامه هیچ نهاد یا سازمانی محاسبه نمی شود اما همین افراد عامل مزیت رقابت در دنیای نوین هستند. در چندین سال اخیر کشورهای توسعه یافته به اهمیت این نیروها پی برده اند و بجای هزینه های فراوان بر روی سرمایه فکری و انسانی خود، سعی می کنند افراد دیگر کشورها را با شیوه های گوناگون جهت حضور در کشورهایشان ترغیب نمایند. البته تنها ترغیب کشورهای دیگر عامل کوچ سرمایه های انسانی نمی باشد بلکه عدم شایسته سالاری، رابطه مداری بجای ضابطه مداری، عدم وجود امکانات مورد نیاز ، تاثیر اساتید در دانشگاه ها و...... در آنها نقش بسزایی دارد. برای جلوگیری از خروج این سرمایه عظیم لازم است یک تغییر اساسی درقوانین و نوع نگاه مسئولین جامعه رخ دهد و همچنین سرمایه های انسانی و فکری را به عنوان یک مزیت نه در حرف بلکه در عمل بپذیرند و آن را به عنوان منبع ارزش آفرین برای کشور درنظر بگیرند و اگر این اتفاق رخ دهد می تواند شاهد رونق کسب وکارها و ظهور محصولات نوین و افزایش صادرات غیر نفتی و خروج از صادرات تک محصولی باشیم.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

 

امروزه با توجه به حضور گسترش جوامع و سازمان ها وپیشرفت های تکنولوژی نیازمند نیروهای انسانی توانا و کارامد در سازمانها احساس می شود.آن چیزی که در سازمانهای موفق امروزی به عنوان عامل موفقیت محسوب می شود نیروهای انسانی خلاق می باشند که قابلیت بیان ایده های خلاقانه و ایجاد مزیت رقابتی متمایز برای سازمان خود در مقابل دیگر سازمانها دارا می باشند.در این خصوص لازم است با یک نگاه متفاوت به سازمانها نگریسته شود و آن نگاه می توان نگاه کارآفرینی سازمانی باشد. عاملی که امروزه موجب شده است تا سازمانها در نقش یک ربات عمل کنند،قوانین خشک و دست و پاگیر سازمانها است، زیرا با این قوانین به کارکنان اجازه بیان ایده ها،نظرات و انتقادات داده نمی شود و کارکنانی که نتواند ایده ها،نظرات و انتقادات را بیان کند دست به سکوت سازمانی می زند که خطرناک ترین عامل نابودی سازمانها می باشد و برای رسیدن به این مرحله یک پروسه طی می شود که از فرسودگی شغلی شروع و به عدم تعهد ورضایت شغلی و بی انگیزگی رسیده و در آخر به سکوت سازمانی ختم می شود که این عوامل شبیه یک پازل می باشند که می توانند در کنار هم عامل افول و نابودی سازمانها شوند. برای جلوگیری از نابدوی وعقب نماندن در مسیر رقابت، سازمانها باید به کنار کنان اجازه بیان نظرات وانتقادات را بدهند ونظام پیشنهادات را احیا کنند،همچنین به کارکنان اجازه دهند در محدوده قانون دارای اختیار تصمیم گیری باشند وفعالیت ها را برحسب خلاقیت خود انجام دهند.علاوه براین سازمان باید بر روی رفاه و کیفیت زندگی کاری و شخصی کارکنان خود توجه نمایند و درجهت رفع آنها قدم بردارند.گاهی فقط باید تشکر ساده می توان کارکنان را فعال نمود،همیشه لازم نیست هزینه سنگین پرداخت نمود گاهی با کار کوچک می توان انگیزه ها را بالا وبه سمت رشد وترقی گام برداشت و در آخر باید بیان نمود برای یک سازمان کارآفرین باید به آموزش و توسعه نیروهای انسانی توجه زیاد شودو به کارکنان اجازه پرورش ایده های خلاقانه را داد.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

اگر بخواهیم به زبان ساده کارمند یابی،آموزش و توسعه و بطور کلی مدیریت منابع انسانی را به زبان ساده توضیح دهیم  می توان از استعاره موجود زنده استفاده نمود و اینگونه در نظر گرفت که یک باغ(سازمان) را متصور می شویم، برای این باغ به دنبال جستجو یک نهال خوب(کارمند) که منتاسب با شرایط منطقه جغرافیایی(محیط سازمان) باشد می باشیم. بعد از انتخاب نهال مورد نظر، آن را در زمین می کاریم.، عواملی که از زیر زمین و از مواد مغذی زیرزمینی که باعث رشد نهال می شود به عنوان آموزش ضمن خدمت و درون سازمانی درنظر می گیریم و آب و هوا و باران و.... را به عنوان آموزشهای قبل از خدمت مثل آموزشهای دانشگاهی و موسسات در نظر گرفته می شود . هرچقدر این نهال رشد می کند و به سمت تبدیل شدن به یک درخت تنومند برود همانند میسر رشد و ترقی کارمند در سازمان است .اگر ثمره این درخت میوه های خوشمزه و ارزشمند باشد معلوم می شود که نتایج ارزیابی کارمند مثبت بوده و برنامه درست اجرا شده است و اما اگر میوه خراب و یا درخت خشک شود نتیجه آن است که سازمان در کارمندیابی و شناسایی نیازهای آموزشی کارمند دچار خطا شده و هزینه گزافی بدون فایده را بدست آورده است.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

از زمان قدیم در گوش دانش اموران به طور مداوم بیان شده است که " مدرسه خانه دوم شماست" اما این خانه از زمان قدیم تا به امروز تقریبا به همان صورت گذشته  اداره می شود و حتی ساختمانهای مدارس هم  در بیشتر نقاط قدیمی می باشند و از لحاظ زیبایی و جذابیت برای دانش آموزان در پایین ترین سطخ قرار دارند.. در نظام آموزشی کشور با اینکه هر ساله دچار تغییرات جزیی یا کلی در روش تدریس و محتوای درسی می شود باز  به جای اینکه افراد را خلاق و ایده پرداز تربیت نماید، بیشتر به دنبال  تربیت افراد در یک چارچوب خاصی است و تفاوت افراد از نظر هوش در این سیستم آموزشی جایگاهی ندارد و از میان هوش های مختلفی تنها به هوش ریاضی افراد توجه شده و به هوش های دیگر بخصوص هوش هیجانی افراد اهمیتی داده نمی شود و در این  پازل نظام آموزشی یه تکه مهم از پازل گمشده است که آن استعدادیابی می باشد. کودکانی که باید  در ابتدا  راه زندگی با روش های مختلف استعدادهای آنها شناخته شود  و آینده ی شغلی و زندگی  آنها را رقم بزند در یک فرآیند آموزشی یکسان قرار می گیرد و تمام خلاقیت  آنان  در طی سالهای تحصیلی نابود می شود و اگر خود کودک هم بخواهد خلاق شود  به مرور انگیزه خود را از دست می دهد. استعداد یابی و مدیریت استعداد از لازمه های دنیای جدید است که باید  هم در نظام آموزشی به عنوان محل تربیت نیروهای انسانی  و  هم سازمانها به عنوان منیاتوری از جامعه اجرا شود که متاسفانه به این امر توجه ای نمی شود. نادیده انگاری به مبحث استعدادیابی و  عدم شناسایی استعدادها، هزینه های        جبران ناپذیری را برای کشور به دنبال دارد، گرچه این هزینه ها را نمی توان محاسبه کرد و یا به صورت عددی در دفاتر حسابداری نشان داد اما اینها سرمایه های فکری و نیروهای انسانی مولد کشور هستند که طی سالیان سال به علت      استعداد یابی نادرست باعث از بین رفتن سرمایه های کشور می شود و می تواند در افزایش معضلات اجتماعی  مانند بیکاری، افسردگی و....تاثیر بسزایی داشته باشد و یکی از عوامل افزایش ناامیدی و بی انگیزگی جامعه در کنار سایر عوامل می تواند باشد. استعدادبابی درمدارس کشور معمولا در مقاطع بالاتر که زمان انتخاب رشته است صورت می گیرد اما در کشور های دیگر در مقاطع ابتدایی و امروزه اعلام نموده اند که باید از دوران حضور کودک در مهدکودکها و پیش دبستانی ( از طریق توجه به  سوال ها ، نگاه کردن به عادات، نقاشی و کاردستی کودکان و....) این استعداد یابی صورت  گیرد. در نظام اموزشی کودکان در ابتدا باید رشد نمایند و اجازه بروز خلاقیت را به آنها داده شود نه تربیت از طریق تنبیه، برای درک بهتر جمله می توان اینطور بیان نمود که کودکان همانند نهال های جوان در نهالستان هستندکه اگر در زمانی که نیاز به رشد دارند، باغبان آنها را هرس کند(تبیه)، جلوی رشد آنها را می گیرد و از بین می روند. البته لازم به ذکر که خانواده ها هم در عدم توجه به استعداد فرزندانشان با بیان و تاکید نمودن براین جمله:" شما باید دکتر یا مهندس درجامعه شوید و در غیر این صورت آینده ای  ندارید" عملا در استعدادسوزی فرزندانشان دخیل هستند. همچنین در کنار خانواده ها ، نظام آموزشی نیز با نرمالیزیشن کردن دانش اموزان و تولید نیروی انسانی  استاندارد از طریق  الگوهای از پیش تعیین شده و  برنامه های آموزشی مدون شده استاندارد  خانواده ها را در امر استعداد سوزی یاری می کنند. اگر دانش آموزی در مدرسه تمره ریاضی پایین بگیرد ولی دروس دیگر مانند زبان خارجه ، ادبیات و.... را بالا کسب کند، در نظام فعلی و تفکر حال خانواده ها، این دانش اموز را به کلاس تقویتی می گذارند تا نمره آن بالا برود اما باز نتیجه نمی گیرد و در نتیجه با حرفهایی که به فرزند زده می شود باعث دلسردی و سرکوب کردن دیگر استعدادهای آن می شوند، اما اگر استعداد یابی درست انجام می شد و زودتر در سنین پایین به استعداد دانش آموز در ادلبیات یا علوم و.... شناخته می شد و نظام اموزشی در آن زمینه ها دانش اموز را پرورش  می نمود، در آینده، نظام آموزشی  و دانشگاهی  می تواند شاهد حضور معلمان و اساتید متخصص و خلاق باشد و سازمانها هم از یک منبع غنی نیروهای انسانی برخودار می شوند  

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

در دنیای رقابتی امروز وجود یک عامل محرک برای پیشرفت و حرکت رو به جلو کشور ها لازم است و یکی از این عوامل نظام آموزشی و خلق نیروهای انسانی توانا و کارآمد می باشد. اما امروز شاهد آن هستیم که تقریبا سخن تمام دلسوزان آموزشی کشور یک جمله می باشد:» شیوه آموزشی نامناسب«. شیوه ای که در گذشته به اجرا در می‌آمد که در آن دانش آموز متکی به کسب نمره عالی بوده اند تا بتواند به جایگاه بالاتری دست یابند و این عوامل باعث آن شد که دانش آموز دیگر به یادگیری کامل دروس نپردازد و بیشتر به دنبال حفظ مطالب و کسب نمره باشد. در طی زمان این شیوه با وجود مزایا و معایب و همچنین با وجود نظر موافقان و مخالفان تغییر نمود و اکنون به شیوه جدید آموزشی دست یافته ایم که این شیوه هم مشکلات خود را دارد. دانش آموزانی که از این شیوه فارغ التحصیل شده اند به یک میدان مسابقه بزرگتری به نام کنکور وارد می شوند که درمورد آن سخنان زیاد از طرف افراد اهل فن سخن به میان آمده است که نتیجه آن وجود تعداد زیادی نیروی جوان بیکار در کشور می باشد. شیوه های تدریس در دانشگاهها که معمولا بر محوریت استاد متمرکز هستند و استاد تنها در کلاس به بیان مطالب می پردازد و دانشجو در آن حداقل مشارکت را دارا است و بیشتر به یک شنونده شباهت دارد و همواره مطالب به صورت تئوریک بیان می شود و آن مطالب در عمل کاربردی ندارد و جامعه متشکل از افرادی شده است که علم دارند ولی قابلیت عملی سازی آموخته های خود را ندارند. الیته این مشکل ناشی از نظام آموزشی کشور است که دانشجو را راحت طلب و فارغ از جستجوی علمی مطالب نموده است و آموخته های آنها را در سطح مطالب ارایه شده در کالس درس نگه داشته است و همچنین تعدادی از اساتید که به صورت رابطه مداری و به زبان ساده تر همان آشنا بازی وارد محیط های آموزشی می شوند و دانشجوی از همه جا بی خبر را با مطالب محدود و آن هم چندین سال عقبتر از زمان خودش ارایه می دهند و به طرق مختلف سعی در جلب رضایت دانشجو و کسب نمره رزشیابی خوب می باشند. البته وجود تعداد زیادی دانشگاه در هرشهر خود نیز عامل دیگری بر این مشکل می باشد زیرا دانشگاهها نیزسعی می کنند از طریق راه های مختلف به دنبال جلب رضایت جامعه و حضور بیشتر دانشجویان در این مراکز و افزایش آمار قبولی و سعی در ایجاد یک برند زیبا از مراکز خود باشند. وجود مراکز آموزشی گوناگون در کشور باعث آن شده است که سطح آموزشی مراکز هر سال کاهش یابد و بیکاری فارغ التحصیلان نتیجه رشد مدرک گرایی وافزایش بی رویه دانشگاهها است . لازم است که مسئولین امر آموزشی، وزارتخانه علوم و آموزش و پرورش ضمن مشارکت و مشورت با یکدیگر به دنبال راه عالجی برای این مشکل یاشند. ضمنا باید نوع نگاه افراد جامعه به دانشگاه تغییر کند و دانشگاه را قله آمال و آرزوهای فرزندان خود قرار ندهند و باید به افراد جامعه از طریق شبکه های ارتباطی و اجتماعی آگاهی داده شود و با آموزش و ایجاد مراکز فنی و حرفه ای قوی و احیای هنرستانهای فنی و حرفه ای و کاردانش و ایجاد یک پل ارتباطی بین شرکتها و این هنرستانها و ایجاد دوره های آموزشی در شرکتها و اعتبار بخشیدن به مدارک علمی و عملی مراکز حرفه ای از ورود سیل جمعیت به ماراتن کنکور و دانشگاه کاسته شود.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

تحولات به وجود آمده در دنیای امروز باعث تغییرات شگرفی در تمام سطوح زندگی بخصوص در نظام آموزشی بشر شده است و برای رفع و حل مشکلات آن نیازمند آموزش است . به اعتقاد نلسون ماندلا ،" آموزش قدرتمندترین سلاحی است که می توانید از آن برای تغییر جهان استفاده کنید" و این سلاح می تواند باعث توسعه فردی و سازمانی و در نگاه کلی توسعه جامعه شود. در تغییرات نظام آموزشی و پی ریزی نظام آموزشی نوین باید به جهانی شدن و تغییرات فرهنگ و گوناگونی فرهنگی در سطح خرد و کلان توجه شود. لازم است در متون دروس تحصیلی بر حسب شرایط حال تغییراتی ایجاد شود و دروس فرهنگ شناسی در میان دروس درسی گنجانده شود. زیرا تغییرات جهانی شدن و رشد اینترنت و نزدیک کردن افراد دنیا به یکدیگر می طلبد فرهنگ شناسی در مدارس تدریس شود. در یک مثال ساده به تفاوت فرهنگی بین کشورها اشاره می شود: در کشور ایران تکان دادن سربه بالا و پایین علامت تایید هست اما در کشور هند تکان دادن سر به سمت چپ و راست علامت تایید است یا در کشور ژاپن ننشستن به شکل دوزانو جلوی افراد بی احترامی محسوب می شود. مثالات اشاره شده فقط نمونه ایی از تقاوت بین فرهنگی بوده که در سطح کلان بدانها اشاره شد. در سطح خود و در کشور نیز تفاوتهایی وجو دارد که وجود چنین دروسی را میطلبد. اگر در مدارس کشور چنین دروسی وجود داشت و آموزش آنها جدی گرفته می شد دیگر در سطح کلان جامعه دچار مشکلات گوناگون نمی شدیم زیرا یکی از ابتدایی ترین این مشکلات در انتخاب فرمانداران و استانداران نمایان می شود به طور مثال فردی جنوبی در استان شمالی استاندار می شود بدون آنکه فرد اطلاعی از آن منطقه چه به لحاظ فرهنگی ، شرایط محیطی و جغرافیایی داشته باشد و ورود این شخص بدون این آشنایی ها موجب به وجود آمدن مشکلات گوناگونی در سطح استان شده و باعث به وجود آوردن بار روانی زیادی در میان مردم استان می شود و این عامل باعث هجمه و انتقاد زیاد به آن فرد شده که برای وی مشکلات روحی و روانی در پی دارد در حالی اگر آموزش های لازم در زمینه فرهنگی در سطوح پایین تحصیلی داده می شد این فرد باعث آگاهی قبلی از شرایط ورود می نمود و حجم مشکلات آن به حداقل می رسید.

  • رضوان علوی