وبلاگ آموزشی رضوان علوی

۵ مطلب با موضوع «مدیریت آموزشی» ثبت شده است

۱۳
خرداد

آموزش و پروش نیروهای انسانی از زمان گذشته  و بخصوص بعد انقلاب صنعتی از مهمترین فعالیتهای دولتها برای تامین نیروی انسانی مورد نیاز  بوده است و این نیروها را از سنین پایین مورد آموزش قرار می گرفتند  و مهارت ها و توانایی آنها افزایش می یافت تا در سنین بالا  بتوانند از این نیروها حداکثر بهروی را کسب کنند . به اعتقاد نلسون ماندلا (2003)، آموزش قدرتمندترین سلاحی است که می توانید از آن برای تغییر جهان استفاده کنید (Reid . همکاران، 2020). از آموزش می توان به یک ابزار پیشرفته برای سوق دادن افراد و جامعه به سمت جلو استفاده نمود و باعث رشد و بالندگی سرمایه انسانی شد. کیفیت سرمایه انسانی جز اساسی بهره وری و رشد پایدار است (Cilasun و همکاران، 2018). یکی از مراکزی که وظیفه تربیت و پرورش نیروی انسانی را  برعهده دارد وزارت آموزش وپرورش و زیر مجموعه آن تحت عنوان مدرسه است، که از مدرسه به عنوان خانه دوم دانش اموزان یاد می شود اما این خانه همچنان به صورت قدیمی وجود دارد. اگر سیر تغییرات را در وسایل  گوناگون در نظر بگیریم و به اتومبیل ها و رایانه های  اولیه توجه کنیم می توان میزان تغییرات و تحول را متوجه شد و به حال مدارس افسوس خورد که هنوز به همان صورت و با اندک تغییرات وجود دارد. اما ماجرا زمانی تاسف بارتر می شود که مدارس تحت نظر دولتها شرایطش بجای بهتر شدن به سوی بدترشدن گام برمیدارد. دراصل 30 قانون اساسی برای برقراری عدالت اجتماعی آمده است: "دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سرحد خود کفایی کشور به صورت رایگان گسترش دهد". مضمون این اصل در ماده ۱۰۴ منشور حقوق شهروندی نیز تکرار گردیده است. اگر بخواهیم در مورد واژه هایی مانند عدالت آموزشی و عدالت اجتماعی حرف بزنیم  بحث طولانی می شود اما به طور خلاصه در مورد عدالت اجتماعی باید بیان نمود زمانی می توان عدالت اجتماعی را بوجود اورد که سرمایه اجتناعی در جامعه رشد کند و میزان رشد سرمایه  فکری و سرمایه اجتماعی برابر باشد و تا زمانی که میزان سرمایه فکری در جامعه از میزان سرمایه اجتماعی بیشتر باشد افرادی که از هوش بیشتری برخوردارند به طرق مختلف سرمایه بیشتر کسب می کنند و اختلاف طبقاتی مدام افزایش می یابد اما اگر به همراه افزایش سرمایه فکری ، سرمایه اجتماعی نیز افزایش یابد میزان اختلاف طبقاتی کاهش می بابد و می توان انتظار برقراری عدالت اجتماعی و رافاه بهتر را داشت. اما متاسفانه در زمینه عدالت آموزشی بحث فرق می کند و مسایل پیچیده تر می شود و بحث تضاد منافع بوجود می اید زیرا بیشتر  مدیران دولتی و سیاسی  خود مالکان مدارس غیر دولتی هستن  و خودشان بر خودشان نظارت می کنند و خودشان به خودشان مجوز تاسیس مدارس غیر دولتی را می دهند. با این تقاسیر نمی توان انتظار داشت که آنها در جهت منافع دولتی تمام تلاششان را انجام دهندو به فکر تحول و توسعه و رشد مدارس دولتی و دانش اموزان سظح متوسط و پایین جامعه باشند و منافع فردی خود را درنظرنگیرند. خبرگزاری تسنیم در تاریخ 15 مرداد  1401می نویسد: "مدارس استعدادهای درخشان و مدارس خاص غیرانتفاعی با پوشش ۳ درصدی آموزش در کل کشور، سهم ۹۵ درصدی از رتبه‌های برتر کنکور امسال را از آن خود کرده‌اند! آنچه نسبت به گذشته تغییری نداشته، تراژدی تلخ تضعیف روز به روز مدارس دولتی و پیشتازی مدارس غیردولتی است". با این تقاسیر باید به خانواده ها این  حق را بدهیم که بجای مدارس دولتی که روزی از آن نخبگان و دانشمندانی در زمینه هوافضا، هسته ای، ریاضی، علوم ، پزشکی و.... تربیت می شدند  فرزندان خود را به مدارس غیر دولتی  بفرسند.و علناً خودمان جامعه را به سمت جامعه پولداری و سرمایه محوری سوق می دهیم و کنکور را به یک رقابت بین بچه پولدارها تبدیل نموده ایم تا به یک رقابت عادلانه در سطح کل جامعه.. مدارس غیر دولتی  همواره دانش اموزان خود را برای کنکور آماده می کنند و بهترین کتاب های کمک درسی را برایشان تهیه می نمایند اما دانش آموزان دولتی به خیلی از این کتابها دسترسی ندارند و عملاً از این رقابت جا می ماندد و درد دیگر جامعه این است که ما تنها به دانش آموزان قدرت تست زنی یاد می دهیم و آنها از یادگیری عمیق مفاهیم کتاب دور نگه می داریم و در اینده گریبان آنها را درمقاطع دانشگاهی می گیرد. موسوی مدیرکل سیاست‌گذاری آموزش و پرورش شورای عالی انقلاب فرهنگی  در برنامه تلویزیونی صبح بخیر ایران که سایت آخرین خیر در تاریخ 28 شهریور 1401 قرار داده است   بیان می کند:" 79.2 درصد از رتبه های زیر 3000 از دهک های 8 ،9و 10جامعه و20.8 درصد از بقیه دهک های جامعه هستند". با این صحبت می توان میزان نابرابری عدالت آموزشی را درک نمود که  می تواند زمینه افزایش تبعیض و اختلاف طبقاتی را بوجود آورد و همچنین می تواند باعث بی انگیزگی دیگر اقشلر جامعه بخصوصی دهک های پایین جامعه شود و به مرور فاتحه مدارس آموزشی را خواند و شاهد سوق جامعه به سمت مدیریت دولتی نوین بود  که در آن کرامت انسانی اهمیت چندانی ندارد  وافراد فقط به عنوان مشتری یاد می شود که وصف حال این روزهای مدارس  کشور است و به زبان عامیانه می تواند گفت "هرچقدر پول بدهی همانقدر آش میخورید" . و این باعث میشود اقشار ضعیف جامعه با هر سختی  هزینه نخصیل فرزندان خود را در مدارس غیر دولتی تهیه کننذ و به آنجا بفرستند تا فرزندان آینده ای ذوشن تر نسبت به خودشان داشته باشند و این اقشار به مرور فقیر تر می شوند  و به همان نسبت مدارس دولتی نیز به مرز نابودی نزدیکتر می شود..

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

از زمان قدیم در گوش دانش اموران به طور مداوم بیان شده است که " مدرسه خانه دوم شماست" اما این خانه از زمان قدیم تا به امروز تقریبا به همان صورت گذشته  اداره می شود و حتی ساختمانهای مدارس هم  در بیشتر نقاط قدیمی می باشند و از لحاظ زیبایی و جذابیت برای دانش آموزان در پایین ترین سطخ قرار دارند.. در نظام آموزشی کشور با اینکه هر ساله دچار تغییرات جزیی یا کلی در روش تدریس و محتوای درسی می شود باز  به جای اینکه افراد را خلاق و ایده پرداز تربیت نماید، بیشتر به دنبال  تربیت افراد در یک چارچوب خاصی است و تفاوت افراد از نظر هوش در این سیستم آموزشی جایگاهی ندارد و از میان هوش های مختلفی تنها به هوش ریاضی افراد توجه شده و به هوش های دیگر بخصوص هوش هیجانی افراد اهمیتی داده نمی شود و در این  پازل نظام آموزشی یه تکه مهم از پازل گمشده است که آن استعدادیابی می باشد. کودکانی که باید  در ابتدا  راه زندگی با روش های مختلف استعدادهای آنها شناخته شود  و آینده ی شغلی و زندگی  آنها را رقم بزند در یک فرآیند آموزشی یکسان قرار می گیرد و تمام خلاقیت  آنان  در طی سالهای تحصیلی نابود می شود و اگر خود کودک هم بخواهد خلاق شود  به مرور انگیزه خود را از دست می دهد. استعداد یابی و مدیریت استعداد از لازمه های دنیای جدید است که باید  هم در نظام آموزشی به عنوان محل تربیت نیروهای انسانی  و  هم سازمانها به عنوان منیاتوری از جامعه اجرا شود که متاسفانه به این امر توجه ای نمی شود. نادیده انگاری به مبحث استعدادیابی و  عدم شناسایی استعدادها، هزینه های        جبران ناپذیری را برای کشور به دنبال دارد، گرچه این هزینه ها را نمی توان محاسبه کرد و یا به صورت عددی در دفاتر حسابداری نشان داد اما اینها سرمایه های فکری و نیروهای انسانی مولد کشور هستند که طی سالیان سال به علت      استعداد یابی نادرست باعث از بین رفتن سرمایه های کشور می شود و می تواند در افزایش معضلات اجتماعی  مانند بیکاری، افسردگی و....تاثیر بسزایی داشته باشد و یکی از عوامل افزایش ناامیدی و بی انگیزگی جامعه در کنار سایر عوامل می تواند باشد. استعدادبابی درمدارس کشور معمولا در مقاطع بالاتر که زمان انتخاب رشته است صورت می گیرد اما در کشور های دیگر در مقاطع ابتدایی و امروزه اعلام نموده اند که باید از دوران حضور کودک در مهدکودکها و پیش دبستانی ( از طریق توجه به  سوال ها ، نگاه کردن به عادات، نقاشی و کاردستی کودکان و....) این استعداد یابی صورت  گیرد. در نظام اموزشی کودکان در ابتدا باید رشد نمایند و اجازه بروز خلاقیت را به آنها داده شود نه تربیت از طریق تنبیه، برای درک بهتر جمله می توان اینطور بیان نمود که کودکان همانند نهال های جوان در نهالستان هستندکه اگر در زمانی که نیاز به رشد دارند، باغبان آنها را هرس کند(تبیه)، جلوی رشد آنها را می گیرد و از بین می روند. البته لازم به ذکر که خانواده ها هم در عدم توجه به استعداد فرزندانشان با بیان و تاکید نمودن براین جمله:" شما باید دکتر یا مهندس درجامعه شوید و در غیر این صورت آینده ای  ندارید" عملا در استعدادسوزی فرزندانشان دخیل هستند. همچنین در کنار خانواده ها ، نظام آموزشی نیز با نرمالیزیشن کردن دانش اموزان و تولید نیروی انسانی  استاندارد از طریق  الگوهای از پیش تعیین شده و  برنامه های آموزشی مدون شده استاندارد  خانواده ها را در امر استعداد سوزی یاری می کنند. اگر دانش آموزی در مدرسه تمره ریاضی پایین بگیرد ولی دروس دیگر مانند زبان خارجه ، ادبیات و.... را بالا کسب کند، در نظام فعلی و تفکر حال خانواده ها، این دانش اموز را به کلاس تقویتی می گذارند تا نمره آن بالا برود اما باز نتیجه نمی گیرد و در نتیجه با حرفهایی که به فرزند زده می شود باعث دلسردی و سرکوب کردن دیگر استعدادهای آن می شوند، اما اگر استعداد یابی درست انجام می شد و زودتر در سنین پایین به استعداد دانش آموز در ادلبیات یا علوم و.... شناخته می شد و نظام اموزشی در آن زمینه ها دانش اموز را پرورش  می نمود، در آینده، نظام آموزشی  و دانشگاهی  می تواند شاهد حضور معلمان و اساتید متخصص و خلاق باشد و سازمانها هم از یک منبع غنی نیروهای انسانی برخودار می شوند  

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

در دنیای رقابتی امروز وجود یک عامل محرک برای پیشرفت و حرکت رو به جلو کشور ها لازم است و یکی از این عوامل نظام آموزشی و خلق نیروهای انسانی توانا و کارآمد می باشد. اما امروز شاهد آن هستیم که تقریبا سخن تمام دلسوزان آموزشی کشور یک جمله می باشد:» شیوه آموزشی نامناسب«. شیوه ای که در گذشته به اجرا در می‌آمد که در آن دانش آموز متکی به کسب نمره عالی بوده اند تا بتواند به جایگاه بالاتری دست یابند و این عوامل باعث آن شد که دانش آموز دیگر به یادگیری کامل دروس نپردازد و بیشتر به دنبال حفظ مطالب و کسب نمره باشد. در طی زمان این شیوه با وجود مزایا و معایب و همچنین با وجود نظر موافقان و مخالفان تغییر نمود و اکنون به شیوه جدید آموزشی دست یافته ایم که این شیوه هم مشکلات خود را دارد. دانش آموزانی که از این شیوه فارغ التحصیل شده اند به یک میدان مسابقه بزرگتری به نام کنکور وارد می شوند که درمورد آن سخنان زیاد از طرف افراد اهل فن سخن به میان آمده است که نتیجه آن وجود تعداد زیادی نیروی جوان بیکار در کشور می باشد. شیوه های تدریس در دانشگاهها که معمولا بر محوریت استاد متمرکز هستند و استاد تنها در کلاس به بیان مطالب می پردازد و دانشجو در آن حداقل مشارکت را دارا است و بیشتر به یک شنونده شباهت دارد و همواره مطالب به صورت تئوریک بیان می شود و آن مطالب در عمل کاربردی ندارد و جامعه متشکل از افرادی شده است که علم دارند ولی قابلیت عملی سازی آموخته های خود را ندارند. الیته این مشکل ناشی از نظام آموزشی کشور است که دانشجو را راحت طلب و فارغ از جستجوی علمی مطالب نموده است و آموخته های آنها را در سطح مطالب ارایه شده در کالس درس نگه داشته است و همچنین تعدادی از اساتید که به صورت رابطه مداری و به زبان ساده تر همان آشنا بازی وارد محیط های آموزشی می شوند و دانشجوی از همه جا بی خبر را با مطالب محدود و آن هم چندین سال عقبتر از زمان خودش ارایه می دهند و به طرق مختلف سعی در جلب رضایت دانشجو و کسب نمره رزشیابی خوب می باشند. البته وجود تعداد زیادی دانشگاه در هرشهر خود نیز عامل دیگری بر این مشکل می باشد زیرا دانشگاهها نیزسعی می کنند از طریق راه های مختلف به دنبال جلب رضایت جامعه و حضور بیشتر دانشجویان در این مراکز و افزایش آمار قبولی و سعی در ایجاد یک برند زیبا از مراکز خود باشند. وجود مراکز آموزشی گوناگون در کشور باعث آن شده است که سطح آموزشی مراکز هر سال کاهش یابد و بیکاری فارغ التحصیلان نتیجه رشد مدرک گرایی وافزایش بی رویه دانشگاهها است . لازم است که مسئولین امر آموزشی، وزارتخانه علوم و آموزش و پرورش ضمن مشارکت و مشورت با یکدیگر به دنبال راه عالجی برای این مشکل یاشند. ضمنا باید نوع نگاه افراد جامعه به دانشگاه تغییر کند و دانشگاه را قله آمال و آرزوهای فرزندان خود قرار ندهند و باید به افراد جامعه از طریق شبکه های ارتباطی و اجتماعی آگاهی داده شود و با آموزش و ایجاد مراکز فنی و حرفه ای قوی و احیای هنرستانهای فنی و حرفه ای و کاردانش و ایجاد یک پل ارتباطی بین شرکتها و این هنرستانها و ایجاد دوره های آموزشی در شرکتها و اعتبار بخشیدن به مدارک علمی و عملی مراکز حرفه ای از ورود سیل جمعیت به ماراتن کنکور و دانشگاه کاسته شود.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

تحولات به وجود آمده در دنیای امروز باعث تغییرات شگرفی در تمام سطوح زندگی بخصوص در نظام آموزشی بشر شده است و برای رفع و حل مشکلات آن نیازمند آموزش است . به اعتقاد نلسون ماندلا ،" آموزش قدرتمندترین سلاحی است که می توانید از آن برای تغییر جهان استفاده کنید" و این سلاح می تواند باعث توسعه فردی و سازمانی و در نگاه کلی توسعه جامعه شود. در تغییرات نظام آموزشی و پی ریزی نظام آموزشی نوین باید به جهانی شدن و تغییرات فرهنگ و گوناگونی فرهنگی در سطح خرد و کلان توجه شود. لازم است در متون دروس تحصیلی بر حسب شرایط حال تغییراتی ایجاد شود و دروس فرهنگ شناسی در میان دروس درسی گنجانده شود. زیرا تغییرات جهانی شدن و رشد اینترنت و نزدیک کردن افراد دنیا به یکدیگر می طلبد فرهنگ شناسی در مدارس تدریس شود. در یک مثال ساده به تفاوت فرهنگی بین کشورها اشاره می شود: در کشور ایران تکان دادن سربه بالا و پایین علامت تایید هست اما در کشور هند تکان دادن سر به سمت چپ و راست علامت تایید است یا در کشور ژاپن ننشستن به شکل دوزانو جلوی افراد بی احترامی محسوب می شود. مثالات اشاره شده فقط نمونه ایی از تقاوت بین فرهنگی بوده که در سطح کلان بدانها اشاره شد. در سطح خود و در کشور نیز تفاوتهایی وجو دارد که وجود چنین دروسی را میطلبد. اگر در مدارس کشور چنین دروسی وجود داشت و آموزش آنها جدی گرفته می شد دیگر در سطح کلان جامعه دچار مشکلات گوناگون نمی شدیم زیرا یکی از ابتدایی ترین این مشکلات در انتخاب فرمانداران و استانداران نمایان می شود به طور مثال فردی جنوبی در استان شمالی استاندار می شود بدون آنکه فرد اطلاعی از آن منطقه چه به لحاظ فرهنگی ، شرایط محیطی و جغرافیایی داشته باشد و ورود این شخص بدون این آشنایی ها موجب به وجود آمدن مشکلات گوناگونی در سطح استان شده و باعث به وجود آوردن بار روانی زیادی در میان مردم استان می شود و این عامل باعث هجمه و انتقاد زیاد به آن فرد شده که برای وی مشکلات روحی و روانی در پی دارد در حالی اگر آموزش های لازم در زمینه فرهنگی در سطوح پایین تحصیلی داده می شد این فرد باعث آگاهی قبلی از شرایط ورود می نمود و حجم مشکلات آن به حداقل می رسید.

  • رضوان علوی
۱۶
ارديبهشت

 

با توجه به تغییرات سیستم آموزشی در کشور های دنیا و ورود دنیای فناوری به سیستم آموزشی دیگه نمیتوان کشورها را با سیستم آموزشی چندین سال قبل هدایت نمود و انتظار بهره وری بالا از این نظام آموزشی داشت. متاسفانه سیستم آموزشی ایران با گذشت سالیان مدیدی که از ایجاد آن می گذرد با سرعث بسیار کند دست به تغییرات زده است که نمیتوان این تغییرات را در بهره وری خروجی مدارس مشاهده نمود. دنیای سیستم آموزشی دنیا حول محوریت خلاقیت و دانش آموز بجای معلم متمرکز شده است اما متاسفانه در سیستم آموزشی ایران همچنان بر محوریت معلم تمرکز دارد و دروس تنها توسط معلم بدون همکاری دانش آموزان مدیریت و اجرا می شود و در این سیستم آموزشی بر نمالیزیشن دانش آموزان تاکید می شود و سعی برآن است که دانش آموزان با استعداد و مهارت مختلف را به یک شیوه و در یک سطح نرمال نگهداری شوند که این عامل بزرگترین آفت در استعداد سوزی سرمایه های گران قیمت انسانی کشور می باشد. با این تفاسیر و مطالب بیان شده باید در سیستم آموزشی تغییرات بنیادی و اساسی صورت بگیرد و نوع نگاه سیستم آموزشی از نرمالیزیشن به خلاقیت تغییر یابد . برای درک بهتر یک مثال ساده ذکر می شود: دانش آموزی در کارنامه خود دروس ادبیات را نمره بالا و دروس ریاضی و فیزیک را نمره پایین یا بر عکس در دروس ریاضی و فیزیک بالا و دروس ادبیات و عمومی پایین کسب می کند، براساس سیستم آموزشی جاری کشور خانواده ها و مدارس به زور دانش آموز را به کلاسهای تقویتی می فرستان تا نمره دروس پایین کسب شده را رشد داده و به اندازه دروس دیگر ارتقا دهند اما در شیوه های جدید بیان می شود دانش آموزی که نمره های ادبیات و ریاضی و فیزیک را بالا کسب کرده باید در این زمینه ها تقویت شوند و این دروس را دنبال کنند و در آینده افرادی با استعداد در مدارج بالا تحصیلی و المپیادهای جهانی ظهور می کنند که این شیوه باعث به وجود آوردن اساتیدی توانا و دانا در دانشگاهها و استعدادیابی در سنین پایبن می شود که خروجی آن می تواند باعث افزایش بهروری خروجی مدارس و دانشگاهها شود اما در سیستم جاری آموزشی براساس نرمالیزیشن خروجی آن افرادی می شوند که ویژگی های مشابه ای دارن که تنها هدفشان کارمندشدن در ادارات دولتی میشود و قادر به ایجاد خلاقیت و کسب و کار خلاقانه نمی باشند و به به طوری کلی می تواند گفت افراد عالمی می شوند که توانایی عملی سازی علم خود را ندارند

  • رضوان علوی